ملکوت

تجسم یک رویا

1391/10/22 23:00
نویسنده : مجید
265 بازدید
اشتراک گذاری

هرگز تجسم کرده ای؟...

بلورِ روشنِ رؤیا را

با آویزه ای به موازات شقیق های کلاه عشق

که قلم را شرابخوار می کند...!

آه!!! از  تجسمی که فاخته های خواب را

تا حس بویایی ِ موج هایی می کشد

که آنسوی پنجره ،

دانه دانه می شوند از خرمن گیسوانِ خاطرات ...!!

در شبانه ای که سحرگاهش خویشاوند بهار می نماید

ذهنی مشوّش است و دلی بی‌خبر

که گیسوی بی خوابی مرا بافته اند....

اینجا امن است ...

اینجا امن است و سرشار از ترانه هایی که

زمستان را به سوی بهار پس می زند

و اين تصويرهاي زود گذر

مرا به اقيانوس انديشه هاي گنگ زندگي مي کشند...

اما...این کیست؟

که هر شب در سایه سار خوابِ من به خوابگاهم سر می کشد

و اشک ِ عشق

در چشمان خدا تاب می خورَد ..!

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامانی کوثــر و کهـرزاد
27 مهر 94 20:25
هههههههههههه...نی نی 12 ساله!!!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ملکوت می باشد